پنج محرک هیجانی در بازاریابی انگیزشی

بیایید توجهمان را به به کارگیری پنج محرک هیجانی مذکور در ساخت یک تبلیغ معطوف کنیم. ما این را اولین تبلیغ شما بر اساس بازاریابی انگیزشی می نامیم. قبل از انجام این کار، اجازه دهید مروری سریع بر این پنج محرک هیجانی داشته باشیم تا

ذهنتان آماده شود.

 

معرفی ۵ محرک هیجانی موثر در فروش و بازاریابی

۱- ترس:

مردم وقتی عملی را انجام میدهند که از عواقب انجام ندادنش بترسند. هر چقدر ترس تلاش های بازاریابیتان پاسخ های بیشتری دریافت خواهید کرد.

۲- عشق:

این محرک به دلیل در بر داشتن سه سطح از ارتباطهای شخصی، بسیار قدرتمند است، زیرا ما در حال فاصله گرفتن از یکدیگریم.

هم اکنون نسبت به هر زمان دیگری در تاریخ، راههای بیشتری برای برقراری ارتباط با دیگران داریم، اما از لحاظ اجتماعی، جامعه ای جدا و منفصل شده ایم. وقتی بتوانید آشکارا اثبات کنید که چگونه محصولات یا خدماتی که ارائه میدهید میتواند به

ارتباط مردم با هم کمک کند، یک ابزار بازاریابی انگیزشی برتر خواهید داشت.

۳- اشانتیون ها و حراجیها:

کیست که نخواهد در هزینه هایش صرفه جویی کند یا چیزی را ارزان و مفت به دست آورد؟

این یکی از ساده ترین محرک های هیجانی برای گنجاندن در مصالح بازاریابیتان است و در مجاب ساختن مردم به واکنش نشان دادن به تلاش های بازاریابیتان بسیار اثربخش است. استفاده از اشانتیون ها روش بسیار خوبی برای هدایت مردم یا

ترغیب آنها برای واکنش به تبلیغاتتان است.

ایجاد یک حراجی و کاهش قیمت یک محصول موجود نیز بخش دیگر این محرک هیجانی قدرتمند است که موجب می شود مردم فورا به تبلیغات شما واکنش نشان دهند.

۴- درآمدزایی بی دردسر:

همه ما محتملأ حداقل یک یا چند بار به تبلیغات مبتنی بر درآمدزایی بی دردسر پاسخ داده ایم. ما به جامعه ای کلید فشاری تبدیل شده ایم، کار کمی انجام میدهیم اما انتظار بازده زیادی داریم.

این یک محرک هیجانی قدرتمند است تا به مردم نشان دهید که چگونه داشتن آن چیزی که شما عرضه می کنید می تواند به آنها کمک کند تا درآمد کسب کنند یا این که پول خود را پس انداز کنند.

نکته کلیدی که موجب می شود این موضوع مؤثر واقع شود این است که اطمینان حاصل کنید این کار بی دردسر است. اگر نیاز است که خریدار احتمالی شما برای کسب درآمد تلاش کند، پاسخ های زیادی را به مصالح بازاریابیتان شاهد نخواهید بود.

این امر را ساده و بی دردسر سازید، در این صورت مردم به تلاش های بازاریابی شما واکنش چشمگیری نشان خواهند داد.

۵- تحقق بخشیدن به رویاها:

همه مردم روءیاهایی را در سر می پرورانند، مثلا در باره این که می خواهند چگونه به نظر برسند، چه کارهایی انجام دهند، می خواهند تبدیل به چه کسی شوند یا این که دوست دارند به چه جاهایی سفر کنند.

کشف این که اکثریت بازار شما چه رویایی را در سر می پرورانند و سپس تطبیق محصولات یا خدماتتان برای نشان دادن ارتباط بین آنچه عرضه می کنید و رویاهای آنها، موجب افزایشی چشمگیر در پاسخ به تلاش های بازاریابیتان خواهد شد.

اهمیت یک بازاریابی خارق العاده

احتمالا به این فکر افتاده اید که برخی از این محرک های هیجانی چقدر قدرتمندند و شاید حتی شروع به استفاده از آنها در تلاش های بازاریابی فعلیتان کرده اید. این بسیار عالی است.

همواره تعداد کمی از مردم از آنچه پیش از این با شما در میان گذاشتم استفاده

می کنند و بدون توجه به اینکه ممکن است چقدر قدرتمند باشند، آنها را در تلاش های بازاریابیشان به کار می بندند. این موضوع بخشی از ذات و طبیعت انسان هاست که از باور این که چیزی که این قدر ساده به نظر می رسد واقعا می تواند تفاوتی

این چنین زیاد ایجاد کند، امتناع می کنند.

در طی سالهایی که این مطالب را به افرادی که هزاران دلار برای شرکت در سمینارهایم پرداخته بودند، آموزش میدادم، شاید تعداد کسانی که واقعا آنچه را به آنها می آموختم اجرا می کردند، به تعداد انگشتان یک دست بود.

آنها به شدت غرق در سمینار می شدند، نکات را به دقت یادداشت می کردند و سؤال های بسیار خوبی می کردند، اما فاصله زمانی زیاد بین زمان سمینار و خلق مصالح بازاریابیشان، موجب می شد که در راهشان دچار انحراف شوند.

اهمیت مدیریت زمان و کسب و کار

میدانم که حجم کاری و شرایط زندگیتان مانع انجام این کار می شود، اما کلید عبور از این موضوع درک یک حقیقت است:

در کسب و کارتان هیچ کاری نیست که از سرمایه گذاری زمانتان در عرصه بازاریابی برای شما سودآورتر باشد.

می دانم مسائل غیرقابل پیش بینی ای هستند که باید به آنها رسیدگی شود، کارمندانی هستند که نیاز به مشاوره دارند و همچنین صورتحسابهایی هستند که باید پرداخت شوند، اما هیچ کارمندی هرگز به اندازه شما علاقه مند به موفقیت کسب

و کارتان نیست.

شما مجبورید که کنترل و نظارت بر کسب و کارتان را بر عهده بگیرید و زمانی را به خلق مصالح بازاریابی قدرتمند برای کسب و کارتان اختصاص دهید،

وقتی در باره اختصاص دادن زمان صحبت می کنم، منظورم این نیست که آخرین انرژی و رمقی را که قبل از خواب دارید صرف بازاریابیتان کنید. اگر بازاریابیتان را در این ساعات انجام دهید، واقعا چقدر خوب از آب در خواهد آمد؟

در عوض به گونه ای برنامه ریزی کنید که قسمتی از بهترین و بهره ورترین زمانتان را به کار روی مصالح بازاریابیتان اختصاص دهید. من در ابتدای روز و همچنین عصرها کارایی بسیار خوبی دارم.

در طی این زمان ها، به مسائل پیش بینی نشده نمی پردازم و به تماس های تلفنی یا ایمیل هایم پاسخ نمی دهم.

در عوض نامه های فروش، ایده های تبلیغاتی، متونی برای صفحات وب، پیامهای بازاریابی ایمیلی، پیامهای تلفن گویا، کارت پستالهاء تبلیغات نمایشی و… مینویسم.

من بهترین زمانم را به انجام دادن کارهایی اختصاص می دهم که می دانم موجب عواید بسیار زیادی برای کسب و کارم خواهند شد. اگر تا انتهای روز که خسته و کسل میشوم منتظر بمانم، بازاریابی ام همچون کارکرد مغزم در ساعات پایانی روز،

بسیار بد و بی تأثیر خواهد شد.

سپس فروش کاهش خواهد یافت و باید تمام وقتم را صرف ایجاد تعداد اندکی فروش کنم تا سعی کنم که کسب و کارم را زنده و سرپا نگه دارم. بسیاری از افراد بازاریابیشان را این گونه انجام می دهند.

آنها به من می گویند که برای انجام کاری خارج از چارچوب کاریشان و روی بازاریابی اصلأ زمانی ندارند، بنابراین این کار هرگز انجام نمی شود. آنها بدون احیا کردن، اصلاح کردن یا حتی پی بردن به این که کدام کارشان مؤثر است یا کدام عملشان بی

تأثیر است، برای سالهای متوالی همان شیوه بازاریابی قبلیشان را ادامه می دهند.

طولی نمی کشد که این افراد در دامی گرفتار می شوند که خیلی زود بسیاری از کسب و کارها را از پای در می آورد. آنها به سختی تلاش می کنند تا فقط دربهای کسب و کارشان را باز نگه دارند و هیچ توانایی، پول، انرژی و زمانی برای رشد کسب

و کارشان ندارند.

آنها ممکن است سرسخت باشند و چندین سال دوام بیاورند، اما به سرعت پیر میشوند و با استرسی تقریبا همیشگی زندگی میکنند.

این در واقع چیزی نیست که از یک کسب و کار انتظار میرود. کسب و کار باید مفرح و سودآور باشد و به شما اجازه دهد به گونه ای که همواره روءیای آن را داشتید، زندگی کنید.

این اصلأ بدین معنی نیست که مجبورید هشتاد تا صد ساعت در هفته کار کنید و هیچگاه زمانی برای استراحت و تفریح نداشته باشید یا به این دلیل که کسب و کارتان تماما به وجود شما نیاز دارد، روابط با همسرتان را در معرض نابودی قرار دهید.

راز موفقیت کسب و کار

این که کسب و کارتان موفقیتی ماورای روءیاهایتان داشته باشد، در دو چیز خلاصه می شود:

• اول «نگرش» شما که موضوع کتابی دیگر کتاب های موفقیت است.
• دوم “بازاریابی” شما که موضوع همین کتاب است.

اگر پیش از این عادت به خواندن کتاب های موفقیت نداشتید، پیشنهاد می کنم تعدادی از این کتاب ها را بخرید و به مطالعه آنها بپردازید. قفسه های کتابخانه من مملو از کتاب هایی با این مضامین هستند و جایی برای حتی یک کتاب دیگر هم وجود ندارد.

در کلکسیون کتابهای من هیچ رمانی وجود ندارد، آنچه هست فقط کتابهایی با موضوعات کسب و کار، بازاریابی، انگیزش و موفقیت

است.

همه اینها کتاب هایی هستند که من به برخی دلایل شغلی آنها را خوانده ام.

من فکر و ذهنم را برای موفقیت تعلیم داده ام و بسیار پرتلاش روی مصالح بازاریابی ام کار کرده ام. وقتی که بازاریابی ام را با دیگر مسائل کسب و کارم مقایسه می کنم، می بینم که هنوز هم با تلاش بسیاری روی بازاریابی ام کار میکنم.

دلیلش بسیار واضح است. مصالح بازاریابی ابزارهایی هستند که از آنها برای ساختن کسب و کارم استفاده میکنم.

اگر من مشغول کاشت محصولاتی در یک باغ باشم اما در مواقع مورد نیاز، شیلنگی برای آبیاری، وسیله ای برای هرس علفهای هرز و بیلی برای کندن زمین نداشته باشم، چگونه باغی خواهم داشت؟

اگر یک سیستم آبیاری خودکار، یک باغبان و تمام ابزار مورد نیاز برای باغم را داشته باشم، آنگاه شانس و احتمال موفقیت من چقدر است؟

ابزارهای بازاریابی ابزارهایی هستند که شما برای رشد و توسعه یک کسب و کار موفق از آنها استفاده می کنید. برای موفقیت در یک کسب و کار، هيچ راه دیگری وجود ندارد.

اگر انتظار دارید که مردم خودشان به نحوی شما را پیدا کنند، عاشقتان شوند و مادام العمر و به صورت مکرر از شما خرید کنند، بسیار در اشتباهید و دچار مشکلات بسیاری خواهید شد.

اما اگر پی برده اید که یک بازاریابی خوب از صرف زمان لازم برای شناخت بازار و کشف خواست هیجانی واقعی خریداران ناشی می شود و این زمان را صرف می کنید تا به خریداران احتمالیتان نشان دهید آنچه عرضه می کنید چگونه خواسته های

هیجانیشان را ارضاء می کند،

احتمالا خیلی زود یک کسب و کار پررونق خواهید داشت.

خبر خوب این است که انتخاب این مسئله با شماست.

میتوانید همین حالا تصمیم بگیرید که فرصت و مجالی برای خلق یک مصالح بازاریابی قدرتمند ندارید و این تصمیمتان را با بهانه های متفاوتی توجیه کنید، یا میتوانید تصمیم بگیرید که اگر میخواهید زندگیتان را فارغ از نگرانی های مالی، ترس و تلاش

بسیار زیاد سپری کنید، باید یک مصالح بازاریابی قدرتمند خلق کنید.

انتخاب با شماست!!!