خلاصه کتاب موش ها و آدم ها هم اکنون در سایت محتوایار آماده شده است. یکی از رمان های نویسنده آمریکایی جان اشتاین بک بوده، که در سال ۱۹۶۲ به دلیل آثارش جذابش، به خصوص کتاب موش ها و آدم ها و خوشه های خشم برنده جایزه نوبل شد. این کتاب یکی از تاثیرگذارترین رمان های زمان خود شناخته شده و چندین سال جز کتاب های ممنوعه آمریکا محسوب می شد.
در ادامه قصد داریم به خلاصه ای از این کتاب زیبا و تاثیرگذار بپردازیم، پس تا انتها همراه ما باشید.
خلاصه ای از کتاب موش ها و آدم ها
در این کتاب داستان زندگی جورج و لنی به تصویر کشیده می شود. این دو شخص از ویژگی های متفاوتی برخوردار هستند، اما هر دو آن ها کارگری کوچنده اند. این دو شخص برای پیدا کردن کار از این مزرعه به آن مزرعه می روند، تا روزی بتوانند مزرعه اختصاصی خود را داشته و در آن زندگی کنند.
از ویژگی های جورج می توان به هوش بالا، وفاداری و جثه ریزش اشاره کرد. برخلاف او دوستش لنی شخصی سبک مغز و مهربان بوده، که جثه درشتی دارد. در اکثر مواقع قدرت لنی مورد توجه کارفرماها قرار می گرفت و این ویژگی نقطه قوتی برای پیدا کردن کار محسوب می شد.
بهتر است بدانید مشکل لنی سبک مغز بونش نیست. بلکه در چنین مواقعی جورج می تواند کنترل را در دست بگیرد. بزرگ ترین مشکل لنی قلب مهربانش است، که علاوه بر این نمی تواند قدرت خود را تحت کنترل داشته باشد.
به طور کلی لنی عاشق حیوانات و چیزهای لطیف و قشنگ است و همیشه دوست دارد یک موش، خرگوش، توله سگ یا پیراهن نرم داشته باشد، تا بتواند آن را ناز کند و دست مهربانی بر سر آن بکشد.
در کتاب موش ها و آدم ها، موش ها نماد امید و آرزوی اشتباه هستند. لنی در ابتدای کتاب با وجود علاقه زیاد به موش ها نمی تواند آنها را زنده نگه دارد و در نهایت به آن ها آسیب می رساند. معمولا لنی با نوازش های شدید جان حیوانات را می گیرد. این علاقه به حیوانات این فرصت را به جورج می دهد تا او را تحت کنترل قرار دهد.
جورج با افکار خود رویای داشتن یک مزرعه را در ذهن لنی پرورش می دهد و به او می گوید می تواند ده ها خرگوش در مزرعه خود داشته باشد، که به آنها رسیدگی کرده و نوازش کند. در طول داستان جورج و لنی همچنان به فکر داشتن مزرعه ای هستند، که تا انتهای کتاب شاهد داستانی عمیق و تاثیرگذار خواهید بود.
نقد کتاب موشها و آدمها
این کتاب داستان جذاب و گیرایی داشته، که جامعه آمریکا را در زمان خشکسالی و رکود اقتصادی به تصویر می کشد. این کتاب داستان زمانی در سال ۱۹۲۹ است، که موجب بیکاری تعداد زیادی از کارگران شد.
رمان موش ها و آدم ها روایت کارگرانی است، که برای درآوردن لقمه ای غذا از این مزرعه به مزرعه دیگر کوچ می کردند. آن ها معمولا مورد ظلم و بد رفتاری قرار می گرفتند.
در رمان موش نماد این قشر افراد است.
این کتاب نشان می دهد، که با کارگران به بدترین شکل ممکن رفتار شده و هیچ امکاناتی در اختیار آنها قرار داده نمی شود. آن ها امیدی برای ادامه زندگی ندارند و فقط زندگی می کنند.
از موضوعات مورد توجه دیگری که در این کتاب به آن اشاره می شود، تنهایی کارگران است. تمامی شخصیت های این رمان به نحوی تنها هستند. دوستی جورج و لنی مورد تعجب تمامی افراد این رمان قرار می گیرد؛ زیرا کسی دوستی کارگران را باور نمی کند.
دیدگاه ها