خلاصه کتاب دراکولا
author avatar
ثنا شاه محمدی
۱۴۰۲/۱۲/۲۱

کتاب دراکولا توسط شخصی به نام برام استوکر نوشته شده است. این نویسنده در سال ۱۸۹۷ یکی از داستان های عامیانه اروپای مرکزی را انتخاب کرد و سپس آن را به یکی از معروف ترین کتاب های ترسناک دنیا تبدیل کرد. استوکر خود را نویسنده و هنرمند بزرگی نمی دانست. او پیش از هر چیزی یک مدیر بود و مدیریت تئاتر معروف لیسیوم لندن بر عهده او بود.

این نویسنده تنها برای پرداخت قبض هایش به صورت تکه تکه و تصادفی رمان می نوشت. پس از انتشار کتاب دراکولا بر خلاف تصور خود متوجه شد، که در این زمینه هنرمند بزرگی است. نسخه های سینمایی آن در اواخر قرن بیستم شروع به ظاهر شدن کردند و محبوبیت رمان در این زمان به شدت افزایش یافت و تاثیرات آن بر فرهنگ عامه کاملا واضح شد.

به طور کلی تمامی خونخواران در ادبیات به استوکر و داستان بیگانه ترسناکش در مورد یک کنت جذاب رومانیایی مدیون هستند. با بررسی و خلاصه کتاب دراکولا همراه محتویار باشید.

درباره نویسنده رمان دراکولا

برام استوکر در نوامبر ۱۸۴۷ در ایرلند به دنیا آمد. نام پدر او آبراهام استوکر و مادرش شارلوت ماتیلدا بلیک تورنلی بود. این نویسنده در دوران کودکی بیماری سختی داشت، اما خوشبختانه بیماری او در ۷ سالگی بهبود پیدا کرد.
استوکر در سال ۱۸۷۵ اولین رمان خود را با نام جاده پامچال منتشر کرد. او همزمان با مدیریت تئاتر مجموعه داستان زیرغروب در سال ۱۸۸۲ و دومین رمانش را با نام عبور مار در سال ۱۸۹۰ منتشر کرد. او به انتشار نوشته هایش ادامه داد و تحسین عمومی او با نقش های زیادی که به هنر اختصاص داده بود، به دست آمد.
شاهکار او به نام دراکولا در سال ۱۸۹۷ منتشر شد. این کتاب پس از انتشار موفقیت های زیادی کسب کرد، اما پس از مرگ او به اوج محبوبیت رسید.

استوکر پس از انتشار دراکولا به نوشتن کتاب های تخیلی و غیر داستانی ادامه داد. او در طول عمرش مجموعا ۱۲ رمان نوشت. از دیگر رمان هایی که پس از دراکولا نوشته شد می توان به دوشیزه بتی، راز دریا، جواهر هفت ستاره و آشیانه کرم سفید اشاره کرد.
در حال حاضر کتاب دراکولا که به عنوان میراث و معروف ترین اثر او باقی مانده است.

خلاصه کتاب دراکولا

جاناتان هارکر وکیلی جوان است، که در لندن زندگی می کند، او برای کار به رومانی سفر می کند. هدف او از این سفر کمک به یک نجیب زاده ثروتمند به نام کنت دراکولا برای خرید ملکی در انگلستان بود. دراکولا قصد مهاجرت به انگلستان را دارد و برای این کار در حال برنامه ریزی است. او از هارکر می خواهد تا در بررسی جزئیات قانونی به او کمک کند.

این وکیل جوان در ابتدا تحت تاثیر ادب و شخصیت دراکولا قرار می گیرد، اما در مدت زمان کوتاهی به او مشکوک می شود. پس از گذشت مدت زمانی هارکر جاناتان متوجه می شود که در قلعه ای زندانی شده است.
او یک روز عصر به دنبال راهی برای فرار می گردد، اما سه بانوی خون آشام جذاب او را دستگیر می کنند. دراکولا لحظه آخر می رسد و هارکر را نجات می دهد. او متوجه می شود که دراکولا تنها برای معامله املاک و مستغلات او را زنده نگه می دارد. در نهایت هارکر فرار می کند، اما به دلیل وجود بیماری نمی تواند مستقیم به انگلیس برود. او برای بهبودی هفته های زیادی را در صومعه ای در مجارستان می گذراند.

مینا نامزد هارکر در این زمان با بهترین دوستش لوسی در یکی از شهرهای ساحلی انگلستان هستند. مینا نگران جاناتان است و به این موضوع فکر می کند که چرا مدت زمان زیادی از او خبری نیست، اما دوستش لوسی تنها به خواستگارانش فکر می کند. او در یک روز سه پیشنهاد ازدواج دریافت می کند، که یکی دکتر جان سوارد است: دکتری که بیمارستانی روانی را اداره می کند. دومی کوئینسی موریس آمریکایی و سومی آرتور هولموورد است، که لوسی پیشنهاد آرتور هولموورد را می پذیرد.

در این زمان دراکولا وارد انگلیس شده ، اما خود را نشان نمی دهد. بیماری در بیمارستان دکتر سوارد به نام رنفیلد، حشرات و عنکبوت ها و پرندگان را می خورد و می گوید که استاد به زودی می رسد. لوسی در این زمان رفتارهایی عجیب و غریب بروز می دهد، که به نظر می رسد در حال از دست دادن خون است. البته هیچ کس نمی داند که این خون کجا می رود. نامزد او نگران می شود و دکتر سوارد دوست و مربی خود، ون هلسینگ را می فرستد تا لوسی را معاینه کند.

ون هلسینگ میفهمد که پای یک خون آشام در میان است. او یک دانشمند و دکتر است، که تسلط بالایی به خرافات و فلسفه باستان دارد و روش از بین بردن و کشتن خون آشام ها را می داند. آن ها پس از چندین بار تزریق خون، نمی توانند جان لوسی را نجات دهند و او در نهایت می میرد، اما ون هلسینگ می داند که او در حقیقت نمرده است.

چهار نفر وارد قبر لوسی خون آشام می شوند و او را که از یک حمله در دهکده همسایه باز می گردد را می گیرند. آن ها سر او را بریده و به قلبش چاقو می زنند تا نسبت به مرگ او مطمئن شوند.

بالاخره مینا از جاناتان با خبر شده و به بوداپست می رود. آن ها در صومعه ای که دوران نقاهت را می گذرانند، ازدواج می کنند و پس از آن به انگلستان باز می گردند.
هارکر، ون هلسینگ، دکتر سوارد و… قسم می خورند که یک بار برای همیشه از شر دراکولا خلاص شوند.

بررسی کتاب دراکولا

کتاب دراکولا یادآوری ترسناکی از ماهیت و قدرت پایدار نیروهای تاریکی است، که تخیلات و زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. چندوجهی و پیچیده بودن از ماهیت شر در دراکولا شناخته می شود. شر از طرفی به عنوان یک نیروی خارجی، تهدیدی برای افراد بی گناه محسوب می شود و از طرفی به عنوان پدیده ای درونی و روانی در ذات شخصیت های رمان وجود دارد.

در واقع دراکولا مظهر وحشتناک ترین شرارت های انسانی شناخته می شود، که ترس عمیق انسان ها از مرگ، فساد و زوال را آشکار می سازد. شخصیت او نمادی قدرتمند از جنبه های تاریک، سایه روان انسان و عواقب ترسناکی است که رها شدن این نیروها به همراه خواهد داشت.

دیدگاه ها

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *