خلاصه کتاب سرگذشت یک ندیمه
author avatar
ثنا شاه محمدی
۱۴۰۲/۱۲/۲۲

کتاب سرگذشت ندیمه توسط یک نویسنده کانادایی به نام مارگارت اتوود در سال ۱۹۸۵ منتشر شد. تا به امروز رمان ها و مجموعه داستان های زیادی توسط اتوود نوشته شده و دو بار جایزه من بوکر را کسب کرده است. در سال ۲۰۰۰ اولین جایزه من بوکر به رمان آدمکش کور تعلق گرفت. دومین جایزه من بوکر در سال ۲۰۱۹ به رمان وصایا اثر مارگارت اتوود که ادامه کتاب سرگذشت ندیمه است، داده شد.

براساس رمان سرگذشت ندیمه و پایان باز آن و با توجه به اینکه وصایا توانسته جایزه من بوکر را دریافت کند، مطمئنا با کتاب هیجان انگیزی رو به رو خواهیم بود. البته بهتر است در ابتدا کتاب سرگذشت ندیمه را مطالعه کرده و سپس به سراغ کتاب وصایا بروید.
در قسمت زیر به خلاصه کتاب سرگذشت ندیمه می پردازیم.

خلاصه ای کوتاه از کتاب سرگذشت ندیمه

در کتاب سرگذشت ندیمه یک ویران شهر، یک جامعه پاد-آرمانی به تصویر کشیده می شود. در واقع جامعه ای که به آن جلید می گویند و توسط یک حکومت تئوکراتیک اداره می شود. به حکومتی که در آن دین حکومت می کند، تئوکراتیک می گویند.

در این کتاب می خوانیم تمامی کارهایی که انجام می شود، به خاطر حکم انجیل است. البته ممکن است تنها به افراد زیر دست اینطور گفته شود.

در این کتاب جامعه پاد-آرمانی بر روی زنان متمرکز است؛ زیرا آن ها هیچ حق و حقوقی ندارند. البته برای همه زن ها نه، بلکه سخت گیری بسیار زیاد تنها مختص ندیمه هاست. در این کتاب چیزی به نام آزادی فردی برای ندیمه ها مشخص نشده است.

آن ها به طور مداوم تحت نظر بوده و حق خواندن و نوشتن ندارند. علاوه بر این در طبقه ندیمه ها تمامی اشیا تیز یا آینه و تمامی لوازم شیشه ای جمع شده است، تا هیچ فردی به فکر خودکشی نباشد. ندیمه ها تنها می توانند یک بار در روز برای خرید از خانه خارج شوند، که در تمامی این مدت ندیمه دیگری با اوست.

البته حرف زدن میان ندیمه ها جایگاهی نداشته و ممنوع است و هر یک از آن ها جاسوسی طرف مقابل را می کنند.

در این جامعه با توجه به برخی اتفاقات درصد زیادی از افراد عقیم هستند، اما استفاده از کلمه عقیم ممنوعیت دارد. بر اساس سخت گیری های موجود، حکومت معتقد است که تنها زنان عقیم هستند، نه مردان؛ در این قسمت نقش ندیمه ها روشن می شود.

به طور طبیعی رابطه ندیمه ها با تمامی مردان ممنوع است؛ مگر فرمانده هایی که حکومت تعیین می کنند یا فرمانده هایی که زنانشان توانایی بچه دار شدن ندارند.

نکته جالبی که در این کتاب گفته می شود این است که هر فرمانده ای که ندیمه اش بچه دار شود، امتیاز می گیرد، اما پس از آن ندیمه برای خدمت نزد فرمانده دیگری فرستاده می شود. تنها پاداش این ندیمه این است که به جایی که پیرزن ها، ندیمه هایی که سه دوره خدمت کرده اند و بچه دار نشده اند، فرستاده نمی شوند.

تمامی امکاناتی که در اختیار ندیمه در دوران خدمت به فرمانده قرار می گیرد، تنها به دلیل آوردن یک بچه سالم است.
نام شخصیت اصلی این داستان افرد بوده و داستان از زبان او گفته می شود. افرد ندیمه ای است که تلاش می کند با وجود تمامی سختی ها خاطرات و هویتش را از دست ندهد. افرد خاطرات خود را درباره زندگی گذشته، خانواده و نحوه شکل گیری حکومت جلید نیز می نویسد.

جملاتی از کتاب سرگذشت ندیمه

اگر قصد فکر کردن به یک بوسه را داشته باشند، باید به نورافکن هایی که روشن می شوند و تفنگ هایی که شلیک می شوند، نیز فکر کنند. در عوض به انجام ارتقا باید به درجه فرشته ها فکر کنند؛ به اینکه بتوانند ازدواج کنند و پس از آن اگر به اندازه ای قوی شوند و عمر کنند، صاحب ندیمه هایی شوند.

به نفس می افتم. کلمه ای ممنوعه به زبان آورده؛ عقیم. دیگر به شکل رسمی چیزی به عنوان مرد عقیم وجود ندارد و تنها زن ها هستند که از قدرت باروری یا ناباروری برخوردار هستند. قانون این است.

برخی از فرمانده ها ندیمه ندارند. همسران بعضی از آن ها فرزند دارند. شعار این است: هر یک از زنان با توجه به توانایی اش برای هر مرد بر اساس نیازش. پس از درس این شعار را سه بار تکرار می کنیم. این جملات از کتاب انجیل بود یا آن ها اینطور می گفتند.

چطور می توانستم به یک زن غم زده حسودی کنم؟ آدم تنها به کسی حسادت می کند که دارایی هایش را زیبنده خود بداند.

مردم حاضرند هر کاری را انجام دهند، به جز پذیرفتن بی معنی بودن زندگیشان.

از پشت یکی از درهای بسته صدای خنده می آید. صدای خنده یک مرد و یک زن. زمان هایی طولانی است که این صدا را نشنیده ام.

دیدگاه ها

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *