کتاب ملت عشق توسط الیف شافاک نوشته شده است، که در ایران با ترجمه ارسلان فصیحی و نشر ققنوس منتشر شده است. این کتاب بیش از ۵۰۰ بار به چاپ رسیده است و به عنوان یکی از پرفروش ترین رمان های ترکیه به چندین زبان دنیا ترجمه شده است.
بهتر است بدانید نام اصلی این کتاب چهل قانون ملت عشق است، که ترجمه آن در برخی نسخه های فارسی به همان صورت انجام شده است، اما ارسلان فصیحی به انتخاب خود نام آن را ملت عشق گذاشت.
در واقع خلاصه کتاب ملت عشق روایتی عارفانه از تمام زندگی است. روایتی که در رفت و برگشت های مداوم در زمان حال و گذشته، درک زندگی پشت مکان، زمان و سن و سال است.
در صورتی که کتاب ملت عشق را مطالعه کرده باشید، می دانید که یکی از شخصیت های اصلی آن شخصی به نام شمس تبریزی است.
موضوع کتاب ملت عشق چیست؟
داستان ملت عشق در دو خط زمانی رخ می دهد. اولین روایت در قرن هفتم هجری در قونیه اتفاق افتاد. درست زمانی که مولانا به عنوان عالمی بزرگ در شهر قونیه میان مردم شناخته می شد و مردم و حاکم احترام و ارزش زیادی برای او قائل می شدند.
شمس در آستانه چهل سالگی حس می کند از دنیا می رود، به همین دلیل تصمیم می گیرد چهار قانون عشقی که در زندگی درک کرد را برای کسی بگوید. دیدار بین صوفی و عالم و ماجراهایی که رخ می دهد، خواننده را تا انتهای داستان درگیر می کند.
روایت دوم داستان در ۱۴ قرن پس از آن در بوستون آمریکا رخ می دهد. زمانی که اللا روبینشتاین در آستانه ۴۰ سالگی بوده و به تازگی ویراستاری کتابی را آغاز کرده است.
این فرد درگیر نوعی روزمرگی شده و زندگی اش از جهات مختلف با مشکلاتی روبرو است، اما نام این کتاب چهل قانون عشق است، که ماجرای شمس تبریزی و مولانا بوده و زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد.
نویسنده کتاب ملت عشق این دو ماجرا را به شکل رفت و برگشت ماهرانه به یکدیگر متصل می کند، به طوری که خواننده نیز برای لحظاتی متوجه تغییر زمان نخواهد شد.
در کتاب ملت عشق محور اصلی داستان این است که عشق چگونه می تواند زیر زندگی کسی را رو کند.
در این کتاب الیف شافاک از تغییراتی می گوید که عشق در زندگی افراد ایجاد می کند. در واقع از معنایی که افراد از طریق تجربه عشق در زندگی خود درک می کنند.
عشق؛ گمشده انسان مدرن
انسان مدرن در دنیایی با امکانات و رفاه زیاد زندگی می کند. معمولا همه چیز پیش از آن که از کسی طلب کند در اختیار او قرار می گیرد، اما چرا با وجود این خوشبختی های ظاهری و امکانات موجود، انسان احساس پوچی و کمبود می کند؟
گمشده انسان مدرن چیست در حالی که پیدایش نمی کند به طور مداوم آن را جستجو کرده و بیشتر از پیش تنهایی را حس می کند؟
الیف شافاک پاسخ این سوال ها را می داند و در کتاب ملت عشق به آن این گونه پاسخ می دهد: در واقع گمشده انسان های مدرن، عشق است. این رمان روایت عشق زن ۴۰ ساله ی خانه دار و صاحب فرزند، به مرد نویسنده ای در زمان کنونی است.
البته این عشق مانند یک ریسمان بلند باید به جایی محکم گره بخورد و ترسی نسبت به پاره شده آن نداشته باشد.
همین موضوع موجب شده است تا این نویسنده ترک عشق زمینی و این زمانی داستانش را به ماجرای عشق مولانا و شمس به یکدیگر و در نهایت عشق آن ها به خداوند را به عنوان عاشق ترین عاشق ها گره بزند.
در صورتی که قرار بود خواننده تنها داستان عاشقانه دو نفر در این دنیا را بخواند و ماجرای تاثیر یکی بر دیگری را از دید بگذراند، این رمان تا این حد پرطرفدار نمی شد. مانند بسیاری از رمان های ساده چاپ و به سرعت فراموش می شد. الیف شافاک با هوش بالای خود رمانی به صورت موازی مطرح کرده است، که می تواند برای خوانندگان منزوی جالب و قابل توجه باشد.
خواننده، فصل به فصل با ماجرای ارتباط میان مولانا و شمس پیش می رود و هرچه می گذرد با معنای جدیدی از عشق آشنا شده که تا به حال با آن رو به رو نشده است.
چرا باید کتاب ملت عشق را بخوانیم؟
در رمان ملت عشق چهل قاعده عشق از زبان شمس تبریزی روایت می شود، که هر یک از این قواعد دریچه ای به سمت معرفتی عمیق باز می کند.
این قوانین به مرور زمان در زندگی شخصیت اول کتاب معنا پیدا کرده و دیگر می تواند عشق را نه تنها در داستان مولانا و شمس، بلکه آن را در همین دنیا پیدا کرده و با آن زندگی کند. به طور کلی این کتاب بهترین راهنما برای رسیدن به یک زندگی عاشقانه است؛ البته عشقی که رنگ و بوی عارفانه ای دارد.
همین موضوع است که این کتاب را از سایر کتاب های عاشقانه متمایز می سازد. در صورتی که می خواهید یک عشق با معنا را تجربه کنید، مطالعه این کتاب به شدت پیشنهاد می شود.
آیا داستان کتاب ملت عشق واقعی است؟
بهتر است بدانید داستان الا برگرفته از قدرت خیال الیف شافاک بوده، اما داستان مولانا و شمس برگرفته از داستانی واقعی در دل تاریخ قرن هفتم هجری است. در کتاب ها و نوشته های زیادی به این اتفاق اشاره شده است، که می توان به: تذکره مناقب العارفین اشاره کرد.
دیدگاه ها